انجمن ماه سان (هواداری)

انجمن ماه سان (هواداری)

هواداری نویسندگان مطرح انجمن برتر ماه سان
انجمن ماه سان (هواداری)

انجمن ماه سان (هواداری)

هواداری نویسندگان مطرح انجمن برتر ماه سان

در باب اهداف نوشتن

نوشتن چیست و چرا می ­نویسیم؟

وقتی به جای گفتن از اندیشه­ ها و باورها، و به جای نشان دادن احساسات مان از قواعد نگارشی استفاده می­ کنیم، درواقع ما عمل نوشتن را انجام داده ­ایم. این سوال که نوشتن چیست، به نوعی اهل ادب را ملزم می ­سازد تا پاسخی مفهومی و عمیق از فلسفه ­های پرطمطراق صادر کنند و این گونه از حیثیت ادبیات دفاع کنند. با این وجود پاسخ ساده­ تری هم وجود دارد؛ هر گونه مطلبی که برآمده از دل و افکار باشد و برای ابراز آن از اصول نگارشی استفاده کنند، نوشته محسوب می­ شود و فعل آن نوشتن خواهد بود.

اما در عرف، نویسنده را کسی می­ دانند که حرفه­ ی او نوشتن است و این عمل را با مهارت و استعدادهای فراتری از باقی جامعه انجام می ­دهد. بنابراین برای یک نویسنده باید این سوال مهم ­تر باشد که « چرا می ­نویسم؟». پاسخ­ های متفاوتی می­ توان برای این سوال پیدا کرد و اهداف و انگیزه ­های گوناگونی را در جامعه ­ی نویسندگی یافت. این پاسخ مشخص می­­ کند، فردی که نویسندگی را حرفه­ ی خویش قرار داده، تا چه اندازه جدیت دارد و اهدافش تا چه اندازه قابل قبول می ­باشد.

همه­ ی انسان­ ها حرفی برای گفتن دارند. تعامل، یک فطرت برای حفظ امنیت آدم­ ها است که می­ تواند بقای آن ­ها را تضمین کند. با تعامل است که فرهنگ رشد می ­کند و تعالی بشریت به یک ارزش تبدیل می­ شود. بنابراین در تمام تمدن­ ها، رفتار با اهمیتی تلقی شده است. این روزها شبکه ­های اجتماعی فرصتی را مهیا کرده­ اند که افراد می­ توانند از این طریق، آن ­چه را می ­خواهند ابراز کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند. زمانی که نوشته ­های به اشتراک­ گذاری شده، ارزش ادبی و محتوایی داشته باشند، می­ توان خالق اثر را نویسنده نامید.

بنابراین یک نویسنده یا حداقل کسی که خود را نویسنده می ­داند، باید نسبت به ارزش­ نوشته ­های خود مسئولیت­ پذیر باشد. آن ­ها را با استانداردهای مطرح در عرصه­ ی ملی یا بین ­المللی ادبیات مقایسه کند و به دنبال راهی برای پیشرفت در این حرفه بگردد. به غیر از این هر کس می ­تواند زائده­ های ذهنی و درد و دل­ های ناکامش را به یک کتاب تبدیل کند و آن را ارائه بدهد؛ اگر نویسندگی به منزله ­ی یک حرفه نبود.

از آن ­جایی که نوشتن، فارغ از تمام آموزه ­ها و نصایحی که می­ تواند برای مخاطب داشته باشد، یک سرگرمی است و ما در عصری زندگی می­ کنیم که سرگرمی به مثابه­ی یک کالا، قابل خریداری می­ باشد؛ عصر تجارت سرگرمی. به این صورت می­ توان به مهم ­ترین اهداف نویسندگی در این روزها، ثروت، شهرت و اثرگذاری در جامعه، اشاره کرد. نویسندگان می ­توانند آثار هنرمندانه، شاعرانه و فاخری را تولید کنند، اما آثاری که مورد استقبال بیشتری قرار می­ گیرد، عامه ­پسندها هستند. نویسندگان مشهور عامه­ پسند، مشابه سلبریتی­ ها در زمینه ­ی هنر و ورزش هستند. این انگیزه­ ها گرچه سطحی به نظر می­ آیند اما تضادی با ارزش­ های هنری و ادبی نویسنده ندارند و خالقین این آثار هم چنان نویسنده خطاب می شوند.

با این وجود، رسیدن به این جایگاه، فراز و نشیب­ های خودش را دارد و افرادی که صرفاً برای سرگرمی و با بی­ فکری قلم به دست گرفته ­اند، نمی ­توانند سختی ­های راه را تحمل کنند. همان­ طور که می­ دانید نبوغ الگوی مشخصی ندارد و نمی­ توان برای کسب موقعیت نخبگانی از دستورالعمل مشخصی بهره بُرد. اما این معنی را هم نمی ­دهد که نویسنده فقط به استعدادهایش متکی باشد. مطالعه و تحقیق در ادبیات ایران و جهان، شروع خوبی برای کسب مهارت و اطمینان از اهداف است. چنان­که این کار احتمال درخشش جرقه ­ی نبوغ را در نویسنده بیشتر می­ کند. این است نوشتن، و اگر آن را به عنوان حرفه­ ی خود می­ خواهید، ابتدا تکلیفتان را با جامعه نویسندگی مشخص کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد